در ادامه سلسله مقالات داستان موفقیت این بار به داستان موفقیت “eBay” می پردازیم. داستان موفقیت “eBay” با رویاهای یک پسر جوان با نام “پیِر مراد امیدیار” گره خورده است. او که از پدر و مادری ایرانی و در پاریس زاده شد، تابعیت کشور آمریکا را هم داشت. پیر امیدیار در سال 1995 توانست ایده خود را در اتاق نشیمن خانه خود در سنخوزه آمریکا عملی کند؛ این سرآغازی بود بر داستان موفقیت eBay. او روز کارگر را برای سفر دور و دراز eBay انتخاب کرده بود و در ابتدا با عنوان “Auction Web” فعالیت خود را شروع کرد. در اولین گام او تصمیم گرفت چاپگر لیزری خود را از طریق این دامنه برای فروش قرار دهد. پیر امیدیار قیمت 1 دلاری برای چاپگر خود تعیین کرده بود اما متأسفانه تا یک هفته، هیچ خریداری برای آن پیدا نشد!
امیدیار بارقههایی از امید را از نزدیک لمس کرد
اما داستان eBay از آنجایی روی خوش موفقیت را دید که پس از یک هفته برای چاپگر لیزری امیدیار مشتریان متعددی پیدا شد. پس از این به طور ناگهانی تعداد مشتریان به بیش از یک نفر افزایش یافت و به همین خاطر آنها شروع به ارائه پیشنهاد کردند؛ هر کس مایل بود با قیمت بیشتری چاپگر را خریداری کند. تا جای که قیمت نهایی چاپگر به 14.83 دلار رسید و امیدیار آن را فروخت. این همان جایی بوده امیدیار متوجه شد که با دنیایی آکنده از امید، چالش و سود مواجه است. اکنون امیدیار فهمیده بود که برخلاف تصوری که داشت، دیجیتال مارکتینگ و کسبوکار اینترنتی صرفاً برای سرگرمی نیست.
پروژه با یک شوک مواجه شد؛ افزایش ناگهانی هزینههای جاری
در حالی که داستان موفقیت eBay همچنان با دامنه Auction Web ادامه پیدا میکرد، او هم در صدد فروش اجناس دست دوم بیشتری بود. در کمتر از چند ماه سود ماهانه پروژهای که او برای سرگرمی آغاز کرده بود به 250 دلار رسید و توانست ترافیک زیادی را به سمت سایت خود جذب کند. تا جایی که سرویسدهنده اینترنتی، امیدیار را مجبور کرد که سطح دسترسی و خرید پکیج بیزینسی خود را بالا ببرد. شرکت ارائهدهنده بخاطر افزایش چشمگیر ترافیک سایت، این امر را الزامی میدانست. این یک چالش برای امیدیار بود زیرا هزینه پکیج خدمات اینترنتی، از ماهانه 30 دلار به 250 دلار افزایش یافت! این برای او یک چالش جالب نبود اما به سرعت گرفتن رشد پروژه کمک کرد!
امیدیار تهدید را به فرصت تبدیل کرد
افزایش ناگهانی هزینههای سایت، این ایده را در ذهن امیدیار ایجاد کرد که به متقاضیان دیگری هم امکان فروش کالا در سایت خود را بدهد و در قبال تراکنش و فروش کالا، از آنها سهمی را دریافت کند. متقاضیان زیادی حاضر به فعالیت تحت این شرایط شدند و با خوشحالی ضمن پرداخت حق عضویت، کالاهای خود را از طریق eBay به فروش میرسانند. این اتفاق به طور ناگهانی رشد پروژه را تسریع کرد؛ تا جایی که باعث شد امیدیار اولین کارمند خود را استخدام کند. اولین کارمند eBay، کریس آگارپانو بود؛ او برای چک و تأیید تراکنشها استخدام شد.
eBay اولین مدیر متخصص خود را استخدام میکند!
روند رشد eBay با اتکای به توسعه مداوم و بهبود طراحی سایت ادامه یافت تا جایی که با همین مقیاس بسیار کوچک از کارمندان، در سال 1996 این کسبوکار از مرز ارزش یک میلیون دلار عبور کرد. در اینجا بود که امیدیار لزوم استخدام یک مدیر توانمند را حس کرد. اولین رئیس رسمی، یعنی «جفری اسکول» به این شرکت آمد تا الگوها و استراتژیهای تجارت الکترونیک را در رگهای آن جاری کند. جفری اسکول سهم زیادی در موفقیت این سایت دارد زیرا ضمن توسعه کسبوکار توانست شاخههای جدیدی به خدمات eBay اضافه کرده و یک مجوز شخص ثالث برای فروش بلیط هواپیما دریافت کند.
عبور از مرز 6 میلیون دلار با ریسکپذیری بیشتر و جذب سرمایه
با مدیریت جفری اسکول این برند از مرز دارای دو میلیون دلار عبور کرد و در سال 1997 به طور رسمی نام آن به eBay تغییر پیدا کرد. اولین خطرپذیری بزرگ برند eBay در همین سال رقم خورد؛ اتفاقی که کل آینده این برند را دگرگون کرد. با پیشنهاد جفری اسکول، 6.7 میلیون دلار سرمایه از یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر جذب شد. اتفاقی که ریسکهای زیادی به همراه داشت اما به طور ناگهانی در سال 1998، یک رشد انفجاری برای eBay به ارمغان آورد!